طــرزِ تـازهــ

مـا زنــده بر آنیــم کـه آرام نـگـیـریــم ....

طــرزِ تـازهــ

مـا زنــده بر آنیــم کـه آرام نـگـیـریــم ....

طــرزِ تـازهــ

جائی برای نگارش آنچه بدان
معتقدم ...
می دانم ...
دوست می دارم ...
و برایم ارزشمند است ...
و علاقه مند به اشتراکشان با دیگران هستم ...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
۰۶
مرداد

لحظه ی لبخند، مانندِ... شبیهِ.... مثل یک...
وای من ... اصلن ولش کن... نقطه چین تر می شوی


خنده وقتی روی لب های تو جا خوش می کند

باز هم از آنچه هستی دلنشین تر می شوی

  • سعیده حسینی
۰۵
ارديبهشت

•••••{-35-}
این کلیپ محصول تلاش جمعی از دانشجویان خوش ذوق ایرانی برای دعوت مردم جهان به تغییر قضاوت در مورد  و سفر به کشورمان است. 
علیرغم جوان بودن گروه، محصول تلاششان بسیار تماشایی شده است. شما هم در پخش آن همیاری بفرمایید.

برای دریافت فیلم اینجا کلیک کنید

  • سعیده حسینی
۰۱
ارديبهشت

آن دم که دلم شنید عهد ازلی
در قول «ألست ربکم؟» گفت «بلی»

والله خدا خلق نمی کرد آتش
«... لو إجتمع النّاس علی حب علیّ»


  • سعیده حسینی
۰۱
ارديبهشت

ای حضرت جبریل ثناخوان تو عباس
مه تکه ای از ماه درخشان تو عباس


حاتم بنشسته است کنار حرم تو

او خیره شده بر تو و احسان تو عباس


باید همه ی اهل قلم در صف محشر
ما را بنویسند مسلمان تو عباس

بالاست به والله قسم تا ابد الدهر
این پرچم اسلام به دستان تو عباس

هرگز علم خیمه نیفتاد ز دستت
نازم به وفای تو و پیمان تو عباس

لب تشنه به دریا زدی و آب نخوردی
ای جان به فدای لب عطشان تو عباس

از خجلت تو آب شد و آبرویش رفت
این مشک پر از آب، به دندان تو عباس

برخیز به خیمه بنگر ای مه خیمه
زینب شده اینبار پریشان تو عباس

برخیز که شه با دل آزرده نبیند
خونین شده این پیکر بی جان تو عباس

شاه آمده با قامت بشکسته و لرزان
تا سر بگذارد به گریبان تو عباس

شاه آمده تا علقمه تا اینکه بساید
مژگان پر از اشک به مژگان تو عباس

  • سعیده حسینی
۰۵
دی

هر کس عادت به تاخیر در نماز کرده است
خود را برای تاخیر در همه‌ی امور زندگی آماده کند!
تاخیر در ازدواج، تاخیر در اشتغال، تاخیر در تولد اولاد، تاخیر در سلامتی و عافیت!
هر قدر که امور نمازت منظم باشد،
امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد!

مگر نمی‌دانی که رستگاری و سعادت با نماز قرین گشته است؟!
"حی ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺼـــﻼﺓ؛ حی ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻔــﻼﺡ"
پس چگونه از خداوند طلب توفیق داری، در حالیکه حق او را بدرستی ادا نمی‌کنی؟!
اگر سعادت دنیا و آخرت میخواهیم، تلاش کنیم نمازمان را درست کنیم!

  • سعیده حسینی
۰۵
دی

{-35-}برای شفاعت

باید دنبال شباهت بود...{-35-}
شبیه تا نشویم
{-35-}خبری از شفیع نیست 

  • سعیده حسینی
۰۵
دی

هر حادثه ای که حادثه نیست!!!
حادثه یعنی......
آمدن "تـ♥ـو" .....

  • سعیده حسینی
۰۵
دی

دوستی داشتم که کتاب کهنه ای بود!
روزی نصیحتی به من کرد:
نه سنگین باش که دیگران طاقتشان از تو طاق شود و تو را به کناری بگذارند،
نه سبک باش که قدر و منزلتت به مقدار ساعتی باشد!
عمیق و رها باش...

  • سعیده حسینی
۰۵
دی

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام


طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدن آنی ام


آمده ام بلکه نگاهم کنی

عاشق آن لحظه ی طوفانی ام

دل خوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهی یِ برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام

خوب ترین حادثه می دانم ات
خوب ترین حادثه می دانی ام ؟

حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی ست که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن ، سال هاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام

ها... به کجا می کشی ام خوب من ؟
ها ... نکشانی به پشیمانی ام !

  • سعیده حسینی
۰۴
دی


بچه(تر) که بودیم ، وقتی نحسی می کردیم و بهونه ی بیخود میگرفتیم


واسه بستن دهنمون و جلوگیری از برهم خوردگی ثبات روانی اطرافیان (آخه همه به اندازه مادر اعصاب ندارن)


مادرمون به نحوی هیجان ساز موجبات برهم خوردگی تمرکزمون رو فراهم میکرد و با عباراتی از قبیل:


اِ اِ اِ اِ ببین اون کلاغه رو ...


اوخ اوخ اوخ اوخ پیشیه رفته رو دیوااااااااااااااااااااااااااار ...


اوه اوه اوه اوه ماشینه رو نگاه کــــــــــــــــــــــــــــــــــن ...


وای وای وای وای مورچه ها رو لگد کردی ، لباساشون خاکی شـــــــــــــــــــد...


نچ نچ نچ نچ ستاره هه روشن خاموش میشه . . .


و الخ


خلاصه با همین اشارات ، دقایقی نه اندک ، دهان بسته و صرفا سرگرم پیدا کردن نقطه اشاره مادر میشدیم


اونوقت یا پیداش میکردیم و میفهمیدیم که همچین اوخ اوخ و اوه اوه و اِ اِ نداشت و دوباره دهان باز...


یا کماکان پیداش نمیکردیم و همچنان مجدانه در پی یافتنش در خواست مختصات دقیقتر می نمودیم.


الحاصل


ما که عموما پیداش نمی کردیم و سر کار می رفتیم.


این روزا که داشتم به روند جاری زندگی فکر میکردم ، یاد این خاطرات افتادم


ظاهرا هنوز هیچی عوض نشده


فقط عناوین به ظاهر بزرگتر و فریبنده تر شده والبته بجای مادر و انگیزه مهربانانه ، نفس أماره با انگیزه امر به سوء قرار گرفته.


هر روز تا می آییم تمرکزی بر قدم نهادن در مسیر تکامل نماییم مظاهری از دنیا را نشانه میگیرد و زرق و برقی برایمان نمایش میدهد و غفلتمان موجب جستجوی آن میشود و هنوز یکی تمام نشده ، دیگری و دیگری و دیگری


کماکان از آنچه که اول می خواستیم و بهانه اش را می گرفتیم (تکامل - سعادت - خدا - دین - برگشت به اصل وجودی - ....) ، غافلمان کرده و مدام سرگرم لهو و لعب دنیا نمودتمان و رهایمان نمی کند.


جالبتر اینکه هیچگاه به آنچه نشانمان میدهد نمیرسیم(چون اشباهی بیش نیست و سرکاریم) و تا بخود بیاییم سرگرم بعدی می شویم.


خلاصه من که هنوز اونچه داره بهش اشاره می کنه و بهم نشون می ده رو ندیدم!!! 


  • سعیده حسینی